اولین شب یلدای مهرسام
پسرم در اولین شب یلداش درست سه روز بود که واکسن دو ماهگیش را زده بود و جاش هنوز درد میکرد
و بخاطر پسملم و سرما نرفتیم خونه پدربزرگ. پدربزرگ و مادرجونا و عمو ها و عمه اومدند خونه ما تازه پدربزرگ و مادر جون جون لطف کردند همه چی اوردند و شامم درست کردند .
منم خوشحال از اینکه شرایط مون را درک کردند انشالله براشون جبران کنیم
مرسی از لطفتان مادرجون جون و پدر بزرگ.
اینم پسرم قبل از آمدن مهمان ها
که البته چون خیلی سالن پذایرایی سرد و بخاری ما گرماش کفایت سالن بزرگمون رانمیکنه بعدش لباسای مخمل ابی را پوشید.
یلدا مبارک مبارک مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی