سال نو مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز
سلام بر پسرم مهرسام خورشید تابان زندگی ما
سال نو را با هزار شادباش و آرزو های خوب بهت تبریک میگم و آرزومندم که این سال برای ما و همه ی دوستان و ایرانیان و شیعیان عزیز سالی پر از خیر و برکت و شادی و سلامتی باشه و از خداوند سلامتی و ظهور امام مهدی (عج) را آرزومندیم.آمین
از ایزد منان سپاسگذارم که این لحظات شیرین باتو بودن را به ما هدیه داد. سال گذشته تو دل مامان الان کنار ما و تو قلب مایی نفسمی.
خب حالا فقط خلاصه خاطرات ایام نوروز
از 28 اسفند خونه مادر جون بودیم و لحظه سال تحویل خونه بابا بزرگ یکم و دوم خانه مادر بزرگ ها ( مادر بزرگ مامانی و بابایی)
تا هفتم به مهمانی و کلا دعوت بودیم همه جا. و هفتم به بعد آغاز بازدید ها بود. خونه بودیم .و کلا تو مهمونیها خیلی ماشالله شیطونی می کردی.هرچی جلوی ما پذیرایی میشد فرصت نمیدادی سریع میخواستی برداری و بخوری عاشق شکلات بودی و گز که برداری و جاهای که رودربایسی نداشتیم بخاطر جیغ زدنات مجبور بودیم گزخوری و شکلات خوری را بذاریم جلوت تا باهاشون بازی کنی و برداری تو دهنت کنی که البته من نمیذاشتم یا اینکه پرت کنی و ذوق کنی.10 فروردین دومین سالگرد ازدواج مامان و بابا بود.
سیزده بدر با عمو و خانواده بابایی بودیم کلا 9 خانواده تقریبا سه نفره بودیم.(تقریبا 27 نفر) خوش گذشت با اینکه باران اومد. و 14 فروردین باتفاق مادر جون جون و عمو و مامان جون رفتیم روستای حاجی آباد که خیلی خوش گذشت.
خدا را شکر خیلی خوب بود و خوش گذشت و ترس از اینکه سرما نخوری و مریض نشی امسال به مسافرت یا حتی شوشتر نرفتیم.
حالا نوبت یکسری از عکسایی ایام نوروز مهرسام هست.
اینم مهرسام خان با لباس زرد عیدی بابایی در کنار اولین سفره هفت سین
الهی قربونت برم که انقدر ناز و معصوم نگاه میکنی مامان فدات بشه
این عکس را حاجی آباد که بودیم گرفتم .